گفتگوی جنجالی یک روحانی با چند دختر بیحجاب | علم الهدی و زنان نیمهبرهنه در مستند جنجالی یک آقازاده | ماجرای فیلم خبرسازی که وایرال شد چیست؟ + ویدئو
به گزارش روبرونیوز، حسین شمقدری پسر جواد شمقدری پس از ساخت مستندهایی با مضامین جنسی، به تازگی مستندی با نام «عمامه صورتی» درباره حجاب و گشت ارشاد ساخته و در آن سری به ویلاهای ریاست جمهوری در لتیان و دیگر نقاط زده و از این مناطق که فیلمبرداری ممنوع است، فیلمبرداری هوایی کرده و از استفاده از آنها انتقاد کرده است.
او که محور این مستند را یک روحانی قرار داده، به قم میرود و علما را بابت تغییر مسیر مونوریل از روی حرم زیر ذره بین میبرد و یک روحانی را که با بلندگو امر به معروف میکند، سوژه میکند.
در بخشی از مستند این روحانی با دختران با پوشش حداقلی صحبت میکند و یکی از آنها تعابیر عجیبی خطاب به یک مقام عالی نظام مطرح میکند که در مستند قرار داده شده است.
در بخشی از مستند، او به شمال و یکی از شهرکهای گرانقیمت رفته و از زنان نیمه برهنه کنار ساحل فیلم میگیرند و پخش میکنند! در این شهرکها، روحانی مقابل با نشان دادن ظروف مشروب، از طبقاتی شدن امر به معروف انتقاد میکند.
همچنین دوربین به مشهد میرود و در ادامه تعابیر تندی نسبت به حجت الاسلام احمد علم الهدی به نقل از مردم بیان میشود که بیسابقه است. آنها همچنین با دوربین مخفی یکی از واحدهای پلیس که زنان بیحجاب را دستگیر میکند، تعقیب و با آنها صحبت میکنند که صحبتهای افسر پلیس لباس شخصی قابل تامل است.
با توجه به آنکه سازندگان این مستند، تماشای آن را تنها در دو پلتفرم قانونی خواندهاند، برش کوتاهی از این مستند که قابل پخش است را به نقل از تابناک در زیر میبینید.
حسین شمقدری در صفحه توییتر (ایکس) خود درباره آخرین ساخته خود نوشت: «امیدوارم این مستند بتونه یک طوفان راه بندازه تا ایشالا سیاستها و رویه های غلط پیرامون مساله حجاب اصلاح شه.»
شمقدری در توییت دیگری با انتشار بخش جنجالی از این مستند نوشت: «ظاهرا گشت ارشاد مخصوص طبقه متوسط و پایین جامعهست!»
کاربری درباره این مستند نوشت: «مستند عمامه صورتی علاوه بر متن شلخته و غیرعلمی، فرم ضعیف، سناریوی نامشخص، مستند نبودن به متون دینی و فقهی و عدم پاسخگویی مقتضی به شبهات مطرح شده، حاوی یک نکته عجیب و متناقض است؛ فردی که با رانت پدر و با حمایت ویژه برخی نهادها، امکان ساخت چنین تولیداتی را در - در راستای تئوریزه کردن مسئله بی حجابی و بی عفتی- یافته است، در فیلم مستندش از رانت می نالد و هواخواه امر به معروف و نهی از منکر مسئولین می شود.
کاربر دیگری هم نوشت: «حیف که آدم باهوشی مثل حسین شمقدری چنین کارهای ضعیفی بسازه!»
تسنیم نیز نوشت: اگر مستند عمامه صورتی را طی روزهای گذشته به طور کامل هم ندیده باشید، احتمالاً بسیاری از شما قطعههایی از آن را در شبکههای اجتماعی مشاهده کردهاید. شاید هم نسبت آنها که کل مستند را میبینند به آنان که بخش فریدونکنارش را دیده باشند، یک به ده هم نباشد. امّا به هرحال نام این مستند در روزهای جاری کم به گوش نمیرسد.
ماجرای مستند چیست؟ موضوعی که به ویژه طی چند سال گذشته، به درست یا غلط، به یکی از مسائل اصلی سیاست در ایران تبدیل شده است: موضوع بیحجابی یا به تعبیر برخی «حدود برهنگی». آقای حسین شمقدری همین مسئله را دست گرفته و در ۳۰ دقیقه سعی کرده است که پاسخ روشنی به یک پرسش مهم این سالها بدهد: چرا به یک تعبیر، کمحجابی و به تعبیر همان برخی دیگر، حدود برهنگی در ایران، تفاوت کرده و مشخصاً به سمت پوشش کمتر رفته است؟
مسئلهای که سالهاست جامعهشناسان و روانشناسان و کارشناسان متعدد حوزههای مختلفی دینی و غیردینی به آن پرداختهاند و هرکدام تلاش کردهاند بخشی از عوامل و حقایق را آشکارکنند، حالا اگر در یک مستند ۳۰ دقیقهای حل و فصل شده باشد که چه بهتر!
بعید است که مستند ۳۰ دقیقهای که قطعات خاصش، احتمالا به عمد، وایرال شده، دیگر جایی برای اسپویل شدن داشته باشد، امّا احتیاطاً اگر فکر میکنید ممکن است داستان مستند اسپویل شود، ادامه متن را بعد از مشاهده آن بخوانید. اما حسین شمقدری در این مستند چه میگوید؟ حرف پیچیده و جدیدی نیست، فقط نوع به تصویر کشیدنش خاص شمقدری است: "همه مشکل این حدود برهنگی به آن برمیگردد که به جای امر به معروفِ آن تعداد از مسئولانی که کاخ میساختند یا در کاخ مینشستند، به چیزهای دیگر و امر به معروفهای دیگر پرداختیم؛ والسلام"!
حرف غلطی است؟ حتماً خیر. حتماً یکی از مشکلات اصلی در کشور، چه در حوزه اقتصاد، چه در سیاست و چه در فرهنگ، همین مسئله است که از دورهای به بعد و مشخصاً دوران آقای هاشمی رفسنجانی، روح سرمایهداری سوار بر ذات فرهنگی و عدالتمحور انقلاب اسلامی شد و روندهای بسیاری را تحت تاثیر خود قرار داد. امّا به تعبیر هایدگر در «پرسش از تکنولوژی»، اگرچه این روایت «صحیح»ی است که فرهنگ کاخ نشینی برخی مسئولان، برخی روندها از جمله پوشش را تغییر میدهد امّا به تعبیر همان هایدگر، این «حقیقت» را تأمین نمیکند که همه مسئله را صرفاً به این موضوع برگردانیم.
نگارنده معتقد است که از قضا باید بسیار از این ایده دفاع کرد که اشرافیگری مسئولان، یکی از عوامل مهم ضدفرهنگی و ضد مدعاهای اصلی انقلاب اسلامی است و از این جهت این مستند دستکم بخشی از واقعیت را درست میگوید، امّا مشکل کار شمقدری و عمّامه صورتی در کل چیست؟ تناقض با خودش!
چه اتفاقی میافتد که یک مسئول سیاسی یا صاحب قدرت در جمهوری اسلامی، آن روح فرهنگی و عدالتخواهانه انقلاب اسلامی را فراموش میکند و به ثروتاندوزی و کاخنشینی روی میآورد و همین موجب میشود که فرهنگ به قهقرا برود و آسیبهای امروز بروز کند؟ «فرهنگ سرمایهداری» و تجارت با سیاست! این مسئول، سیاست را نه محملی برای اجرای ایدههای انقلاب اسلامی، بلکه فرصت و محلّی برای تجارت میبیند و از آنجا که موهبت اصلی برای او، سرمایه شده، ثروتاندوزی میکند و در کاخ مینشیند و به ریش ایدههای انقلاب اسلامی هم میخندد و در بهترین حالت، اگر هم آشکارا مردم و انقلابشان را به سخره نگیرد، دستکم دچار ریاکاری کشنده و سخیف میشود.
آن پارادوکس مستند شمقدری هم به نظر میرسد از همین دست است؛ با یک تفاوت که او بعضاً «فرهنگ» و «مسئله اجتماعی» را تبدیل به امر تجاری میکند و به جای آنکه به عمق برود و به حل واقعیتر مسائل کمک کند، سودِ خود از آن مسئله را تامین میکند؛ این سود لزوماً نیاز نیست که مالی باشد، شهرت عنوانی هم میتواند جای آن بنشیند. سازنده مستندهای ارزندهای مثل «یزدان تفنگ ندارد» در سالهای آغازین کار مستندسازیاش، آنگاه که به موضوعات زنان و بعضاً جنسی، مثل مستند «انقلاب جنسی» یا «این رل (In Rel)» میرسد، یا در حالت خوشبینانهاش حرف مشتپرکنی ندارد و یا اینکه اساساً داشتن ایده و شناخت دقیق از مسئله برایش موضوعیتی ندارد؛ او مسئله و تابوها را، بویژه درحوزه زنان و جنسی، میشناسد، ولی مستندهایش را در این حوزهها به نحوی میسازد که شائبه تجارت با تابوها را بیشتر به ذهن متبادر میکند، تا مستندسازی تحقیقی و عالمانه.